ترخیص هوشنگ مرادی کرمانی از بیمارستان (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) بابک محمدی، خواننده پاپ، مجری برنامه «ستاره شو» می‌شود فیلم کوتاه «گوسفند» در راه ۲ جشنواره بین‌المللی جشنواره فضای مجازی ارتش باید در خدمت اعتلای فرهنگی جامعه قرار بگیرد جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش در مشهد: در جنگ شناختی، دشمن به‌دنبال ازبین‌بردن غیرت دینی ماست ۷ بازیگر جدید به سریال «هری پاتر» پیوستند آخرین وضعیت «هوشنگ مرادی کرمانی» در بیمارستان (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) راوی عاشقانه‌های مردم | درباره فهیمه رحیمی، نویسنده پرکار و محبوب دهه ۷۰ و ۸۰ درد را با طنز و شیرینی مصور کرد | ادای دِینی به بهمن رضایی، به‌مناسبت درگذشتش بررسی فرصت شخصیت پردازی در پاتوق فیلم کوتاه مشهد کارگردان تئاتر «اکوئوس»: سعی کردیم به زبان و منطق امروز نزدیک شویم صوت | دانلود آهنگ جدید اسماعیل مقیمی با نام «از من نترس» + متن ترانه آموزش داستان نویسی | سه گام اژدها (بخش ششم) نویسنده کتاب «بلاغت تاریخ نگاری در ایران عصر صفوی»: هیچ تاریخی خالی از موضع‌گیری نیست برگزاری هفته فیلم روسیه در بنیاد سینمایی فارابی برگزاری مراسم وداع با بیژن اشتری، مترجم و منتقد مطرح ادبی (۲۰ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | دختر هفتواد و کرم ریسنده

  • کد خبر: ۵۰۵۱۵
  • ۰۴ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۴
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | دختر هفتواد و کرم ریسنده
در زمان پادشاهی اردشیر ساسانی بر ایران، شهری به نام گجاران وجود داشت که دختران آن شهر، همه، برای امرارمعاش به دامنه کوهی می‌رفتند و گروهی به رشتن پنبه مشغول می‌شدند. در این میان، دختری بود که ۷ برادر داشت و بدینسان پدرش را «هفتواد» می‌خواندند.
نفیسه زمانی | شهرآرانیوز -
 
گرامی یکی دخترش بود و بس
که نشمردی او مهتران را به کس
روزی همه دختران به دامن کوه رفتند. بادی وزید و سیبی از درخت افتاد و دختر زیبارخ هفتواد آن را برداشت و، چون خوب در سیب نگاه کرد، در میان آن کرمی دید. کرم را برداشت و داخل دوکدان نهاد و بعد از آن، مقداری پنبه برداشت و گفت:

من امروز بر اختر کرم سیب
به رشتن نمایم شما را نهیب.

چون کار رشتن به پایان رسید دختر هفتواد ۲ برابر روز‌های پیش نخ رشته بود. مادرش که متعجب شده بود، گفت:

برو آفرین کرد مادر به مهر
که برخوردی از اختر‌ای خوب‌چهر

هر روز دخترک تکه‌ای سیب به کرم می‌داد و او را داخل دوکدان قرار می‌داد و هرروز بیش از پیش کار می‌کرد، آن‌چنان که دیگران نیز در کار او متعجب شدند.

من از اختر کرم چندان طراز
بریسم که نیزم نباشد نیاز

آن‌چنان کار دختر هفتواد پیش رفت که پدر و مادرش روزی از او پرسیدند:

که چندین بریسی مگر با پری
گرفتستی‌ای پاک‌تن خواهری؟
 
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | دختر هفتواد و کرم ریسنده
 

دخترک راز خویشتن فاش کرد و کرم را به پدر و مادر نشان داد. آنان به فال نیک گرفتند و کرم را گرامی داشتند و خوراک به او آن‌چنان دادند که کرم بزرگ‌تر شد و دوک برایش تنگ گشت. استراحتگاه کرم را به صندوقچه‌ای منتقل کردند. روزگارشان هرروز بهتر از روز قبل شد. دخترک ریسنده این‌چنین پدر و ۷ برادر را توانگر ساخت. بخت و اقبال روی به آنان نشان داده بود. در این حال و احوال خوش بودند که امیر شهر به دنبال بهانه‌ای برای گرفتن مال از هفتواد گشت. هفتواد در پی چاره با یاری پسران امیر را کشتند و اموالش را بین مردم تقسیم کردند. پدر دختر آن‌چنان صاحب قدرت شد که دژی بالای کوه ساخت. کرم نیز بزرگ‌تر گشته بود و حوضی برایش ساختند.

همان دخت خرم نگهدار کرم
پدر گشته جنگی سپه‌دار کرم

حال برایش نگهبان ویژه گذاشتند و شهد و شیر به او می‌خوراندند. چون اردشیر از کار‌های هفتواد باخبر شد، عزم جنگ با او کرد و بار اول شکست خورد و دوباره به نیت جنگ عزم دژ هفتواد کرد. اردشیر به در دژ رسید به شیوه نامداران. همچون اسفندیار چاره کرد و جامه بازرگانان پوشید و، چون نگهبانان را دید، به آنان درهم و دینار بخشید و نگهبانان کرم از جانور باارزش دخت هفتواد غافل شدند. آنگاه همراهان اردشیر به حوض کرم رفتند و به او چیزی خوراندند که جانور لرزان شد. سپس حمله بردند به درون دژ و جنگی درگرفت. در پی این ماجرا صاحب دژ اسیر گشت و فرجام آن شد که دختر هفتواد بر سوگ از دست دادن پدر و برادرش نشست.
 
 
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->